-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 20 بهمن 1399 19:59
فردا تولدته. بهت پیام میزنم. واست هدیه میگیرم. از ذهنم دور نمیشی. خیلی دوست دارم خیلی.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 16 بهمن 1399 00:10
هیچ کسی رو اندازه تو توی زندگیم دوست نداشتم. میدونم خیلی غرور داری... جوابممو ندادی. شاید بخاطر خودم. مثل همیشه بگی بزار بره سر زندگیش. ولی من خودم میخام زندگیم با تو باشه. انتخاب خودمه.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 16 بهمن 1399 00:06
هر شب توی فکرتم. پروفایلتو چک میکنم. فکر کنم دوماه گذشته. امیدوارم دیگه دلخور نباشی ازم. همیشه دوست دارم. پنج شنبه 16 بهمن 1399
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 9 بهمن 1399 22:36
اینکه داری با خودت فکر میکنی... اصلا به یادت نیستم... دروغه. همیشه بیادتم... بهتم پیام زدم... ولی منو نادیده میگیری. امیدوارم. غرورتو بزاری کنار... و ببینی دلت چی میخاد. درسته من همیشه رفتم... یا بهتره بگیم همیشه منو از خودت دور کردی. ولی اینو بدون همیشه هم برگشتم. تو چه ده مه بفهمی... رو بزار کنار. این حرفا دیگه معنی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 1 بهمن 1399 22:11
ایندفعه فرق کرده داستان. نمیدونم چرا. همیشه یه چیزی بوده بینمون. الان چرا حس میکنم دیگه دوسم نداری...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 29 دی 1399 23:35
دلم واست خیلی تنگ شده
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 30 اردیبهشت 1399 00:42
دور نبود از عشقمون چشای بد بعد تو منم شدم دچار درد رفتی و دلتنگیای سمی و آخر شب آخرش قلب منو مچاله کرد مثل قبلنا نشد چشای تو نه نشد نفهمیدم کجا یهو تورو گم کردم و ندیدمت خودت بگو ته این عشق چرا دو راهی شد بیا حالم بده چند شبه خواب تورو میبینم نیستی از طرز نگات تو قاب عکسات گل عشق میچینم شبای بارونیو تا خود صبح خیس...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 21 اردیبهشت 1399 01:50
نمیدونم همش فکر میکنم کجای کارم اشتباه بود سعی کردم اون چیزی باشم که میخای هر چند اذیت یا نقشی بازی نکردم آخه آدم میتونه چند هفته نهایتا چند ماه نقش بازی کنه دست آخر خودشو نشون میده. منو ببخش سارا منو ببخش که نمیتونم عاشقت نباشم منو ببخش که توی فکر و ذهنم مثل دریل ضربه میزنی منو ببخش که نمیتونم از فکرت در بیام منو...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 اردیبهشت 1399 01:11
یک هفته ای شد. الان اون جریانه هست میگن انگار سال ها س... مث اونه... الان با تمام وجود حسش میکنم. الان به اون جمله هم رسیدم. انسان امیدی نداشته باشه. مرده ای بیش نیس. سقراط عجب داستانی شده حال بدیه... نصیب گرگ بیابون نشه... یزید
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 14 اردیبهشت 1399 03:23
بگو تا حالا تحمل کردی.بقیشم میتونی. بگو تا خرخرتو بجوم.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 11 اردیبهشت 1399 02:30
یه جمله ای هس که ازش متنفرم: خودتو برام تکرار نکن. خودتو برام یادآوری نکن. بله
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 8 اردیبهشت 1399 02:14
امشب هشتم اردیبشهت سال 99...دنیا درگیر ویروس کرونا. ساعت 2:04 دقیقه. خاستم این تاریخ یادم باشه. هر چند خاطره خوشی ندارم.
-
عیدت مبارک
جمعه 1 فروردین 1399 00:00
خاستم یه کپی پیست بزنم خیال خودمو راحت کنم. دیدم خودم یه حرفی یه جمله ای بنویسم بهتره...هر چند زیاد اهل نوشتن نیستم و ادبی هم زیاد نیستم برعکس تو. خودم به این اعتقاد دارم هر چیزی رو که شروع میکنه آدم اگه خوب و اصولی شروع کنه کارش میگیره...حالا توی این مملکت ممکنه اینطوری هم نشه(الان میگی بحث سیاسی نکن).مزاح...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 22 بهمن 1398 02:21
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 شهریور 1398 02:40
راست گویی میگن خیلی بهتر از دروغ گفتنه...ولی اشتباه کردم.خیلی منو از خودت ترسوندی اینقد دورم کردی از خودت که این حسو بهت پیدا کنم...ترس ازدست دادنت...ترس اینکه بدون تو زندگی کنم.همه تلاشم همه کارام واسه خاطر این بوده که نکنه دلخور بشه نکنه اذیت بشه...حتی توی انتخاب حرفام دقت میکردم که نکنه آزرده خاطر بشه رنجیده...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 مرداد 1398 04:11
برگرد و بیا اصن با من بد باش چون آرومم نمیکنن آرام بخش ها
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 مرداد 1398 04:02
مه چنه بدبختم ها. چنه وه قولی تو بیعرضه م... هاتمه بازی هواپیماگه هس یارو ها فضا... و نصب کردمه. چون ده مل گوشیت دیمه. و دیرم بازی کم. چنه مه خاکبرسم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 25 مرداد 1398 03:31
چه وضع داغونی دارم من... امیدوارم توام همین وضعو داشته باشی...بدتر از من.خیلی خیلی خیلی بدتر از من
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 25 مرداد 1398 00:51
شاید فقط شاید چشمات به این نوشته ها بیوفته.خیلی دلتنگتم.دستم میخاست بره روی پیام.که فقط بدونم حالت چطوره...ولی میترسم.ترس از اینکه بد جوابمو بدی.یا اینکه غرورم نمیزاره.یا تو بدت بیاد.یا بگی چه ده مه بفهمی.منیش همیشه ده دالگ ژاپنیه بومه.سار دلم واست لک زده.تف سگ ده تیوله مه...تف خدا ده تیولم.وخاطر یه عبرت نیکم.یه شماره...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 23 مرداد 1398 01:08
به همین سادگی رفتی بی خداحافظ عزیزم سهم تو شد روز تازه سهم من اشک که بریزم به همین سادگی کم شد عمر گلبوته تو دستم گله از تو نیست میدونم خودم اینو از تو خواستم به جون ستاره هامون تو عزیزتر از چشامی هرجا هستی خوب و خوش باش تا ابد بغض صدامی تو رو محض لحظه هامون نشه باورت یه وقتی که دوست ندارم اینو به خدا گفتم به سختی من...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 22 مرداد 1398 01:20
تاریخ شمار: 7 مرداد 98. یه شب تخمی یه شب داغون.تا این موقع تحمل کردم...بعضی وقتا به خودم میگم این منم؟؟؟ که دارم تحمل میکنم...حرف هایی رو ک زدی و یادم میارم.اونوقته ک میگم نه...نه ....غرورم خیلی خرد شده...دیگه کافیه...میتونم زنگ بزنم میتونم پیام بزنم.ولی ایندفعه اگه قراره برگردی خودت برمیگردی.شاید دفعه ای در کار...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 19 مرداد 1398 03:14
بعد چهار پنج روز ک آف بودم اومدم اینو دیدم.من تنها نمیمونم؟ خدا بکه هه تنها بمونم تا هسم.دعام ک میگی بکن... دعا میکنم اینقد دلت تنگ شه که حال و روز منو بفهمی. دعا میکنم همیشه و در همه حال بهم فکر کنی تا حال منو بفهمی. یه آسمون یه زمین داشتم اونم تو بودی.خیلی داغونم خیلی خسته م...هیچی واسم نمونده.دنیا رو سرم خراب...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 19 مرداد 1398 00:19
وبلاگمون هم تغیر کرده...بلاگ اسکای نوشته کدهای آهنگ و قالب مخربه...چی مخرب نیس که این باشه...بگذریم...یه بازنده یه بی عرضه ک وقتی میخابه عطری که بوی تنشو میده میزنه تا آروم بگیره...یه قرار مداری گذاشتیم... وقتی اون به قولی ک داده عمل نمیکنه من چرا عمل کنم؟ من که فردین نیستم...از این به بعدم هر چی دلم بخاد...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 6 تیر 1398 22:07
همیشه قرار نیس حالم بد باشه بیام یه متن بنویسم... از اون شباس که حالم خوبه... دارم برمیگردم. دلتنگتم... ولی دو روز از بهترین روزای زندگیم بود. مرسی سارگل.. ارتباط چشمی.
-
REZA BAHRAM:Shabhay baad az to
چهارشنبه 18 اردیبهشت 1398 01:56
لعنت، به شبهای بعد از تو به دردی که ماند از تو به دادم نمیرسی رفتی اواره شد خانه ماندم غریبانه لعنت به بی کسی قلب من این چنین اسان نمی لرزید عشقت اما به غم هایش نمی ارزید دنیا را بردی همراهت به نابودی دنیا غم شد مگر تو چند نفر بودی من همانم که دل از دنیا بریدم با غمت اتش به باران می کشیدم هر چه خواستی خواستم عشقی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 8 اسفند 1397 01:43
بغضی دارم نمیترکه سختمه توی این روزای بی کسی کسی باشه زمانی حسی داشت الان هیچ حسی نداری شاید حس تنفر شاید حس بی حسی شایدم حس یه تکه چوب اما هنوز این دل منه که میتپه برای اون چشای سیاه خوب بودم نبودم نمیدونم فقط نخواستم اشکاتو ببینم فقط نخواستم عذابتو ببینم چیزی که خواستم آرامشت بود شاید آرامشت و گرفتم شاید اذیت شدی...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 27 بهمن 1397 01:57
لعنت به من. مطمعن شدم.از اسکرین شات ها چیزی نیس ک منو آروم کنه. میخوام یکاری کنم آروم شم. چیزی به ذهنم نمیرسه.جز خودزنی. دنیامو زیر پات گذاشتی. میخواستی انتقام بگیری. انتقام گرفتی. من ضعیفم.تو قوی. اصن همه قوی.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 26 بهمن 1397 01:43
اقا جریان اینه هیچی پیرم نکرد یکی استرس دو دلتنگی و دوری.موهام سفید شده.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 بهمن 1397 01:42
امروز 3 بار گریه کردم یکی بخاطر تولدت که پیشت نیستم دومین بار بخاطر اینکه بهت پیام تبریک گفتم جواب ندادی سومین بار بخاطر اینکه خیلی دلتنگت هستم و گریه کردم. الانم سرم درد میکنه. دوست دارم سارا
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 بهمن 1397 23:09
تا همین الان منتظر بودم که جوابمو بدی.واست یه هدیه گرفته بودم.از چند روز پیش .میدونم که نمیخوای منو ببینی.گفتم اسی واست بیاره.ولی قرار نیس تو جوابمو بدی.خیلی ناراحتم... آخه چیزی نگفتم ک نتونی جواب بدی.خیلی سختمه خیلی روحم در عذابه.ناهار و شام نخوردم.چیزی از گلوم پایین نمیره.سارا خیلی دلسنگی