❤تقدیم به ❤سارا

❤تقدیم به ❤سارا

❤عـــــــشـــــــق ...تمدیدت میکند..حتی اگر تمام شده باشی❤
❤تقدیم به ❤سارا

❤تقدیم به ❤سارا

❤عـــــــشـــــــق ...تمدیدت میکند..حتی اگر تمام شده باشی❤

باز شب این شب لعنتی نمیدونم رابطه بین شب و دلتنگی چیه آخه.

در طول روز که آدم دلتنگه هیچ.اون بحثش جدا.ولی تا شب میشه.انگار یه آمپول مورفین میزنن به این دلتنگی چندبرابرهوشیارترمیشه

شدیدترمیشه تا شب میشه شاید تا موقعی خوابم ببره سیصد بار بگم  عااااای خداااا.به کی پناه ببرم.

خدایا تو رو دارم بحث تو خدا جون جدا.قبول...

ولی این دل نمیفهمه.نفهمه...یه کس دیگه ای رو میخواد.

یعنی بدونم بفهمم یه چیزی هست مصرف کنم این دلتنگیم بره حتما میخورم اون چیز رو...حتی اگه به بدنم صدمه بزنه.طاقت ندارم.آرام و قرار ندارم.یه سرم توی حیاطه.میرم بیرون پیاده راه میرم سردم میشه  بعد حس میکنم خونه خبریه...برمیگردم خونه هیچ خبری نیس.میشینم چند دقیقه.دوباره میرم تو حیاط.یعنی بابامم که اصلا به من توجه نمیکرد چیکار میکنم.میگه چت شده پسر؟ عرا آرامت نیگره؟نهات کو گرتگست؟منم میگم هیچی پدر.سردرد دارم..کلا اوضاعم خیلی بده...فک میکردم چند روز بگذره به مرور زمان...تایم بره جلوتر آروم تر میشم...ولی دارم بدتر میشم...اعتیادم بود باید حالا بهتر و رو به پیشرفت بودم...این عشق چیه مگه؟چه دردیه آخه؟ سارا الان داری میگه ایراد نداره درست میشه تحمل کن خوب میشی.تو خدا رو داری...هرجا میری برو ول نکن دستمو... نذار باور کنم رفتنت حقمه.نذار دور شم از خودم از خدا از همه سارا.

چند شبه تنهایی میرم بیرون. نمیخوام کسی دور و برم باشه. آخه وقتی میخوای خالی شی نیاز داری بغض کنی گریه کنی. امشبم از اون شبای بد زندگی منه.آخه دیونه کی قد من دوست داره.خدا جون این دنیا رو ساختی دمت گرم اوس کریم یکاری میکردی دل ما هم سخت میشد دلمون نشکنه.چرا تموم نمیشه.امشب از اون حس هاس که هیچی واست مهم نیس نه روح نه جسم نه زندگی...آخه قبلا زندگی نداشتم تو اومدی سارا بهم زندگی بخشیدی.حالا ازم گرفتیش.بهت نیاز دارم.روحم آرام وقرار نداره.کاش پر بکشه امشب و این مصیبتی که میکشم تموم شه.

.صدای اون خنده هات هنوز توی گوشمه.نگاهت سارا هنوز جلوی چشامه.حس میکنم بمیرم بهترین کاره.میدونم جواب تو چیه الان میگی خب بمیر.افسرده که بودیم هیچ...کات کردی هیچ...بلاکمم میکنی که پروفایلتو نبینم؟؟؟ نامرد فک میکنی به خاطر من داری اینکارو میکنی یا خودت؟ بخاطر خودته.همش بخاطر خودت بوده.مگه من چی خواستم؟ حتی منو دریغ میکنی از پروفایلت؟ خیلی عصبیم ازت.بهم توهین کردی.بهم لطمه روحی زدی من که پیامی ندادم.چرا چرا چرااااااااااااا.

همه چیزو به عنوان کالا میبینی...تو چه عرام کیت.تو هوچ عرام نیوی.انگار فقط من انسان نبودم.

هیچی واسم نذاشتی. همه رو بردی با خودت.

هنوزم نمیدونم که چی باعث صمیمیتمون شد. غریبه بودیم اما دوست هم بودیم. عجیبه میدونم... ولی اوایل رابطه ی ما خیلی جالب بود. نه عشق بود نه وابستگی... دلبستگی‌ هم نبود نه! حتی علاقه ی سطحی هم بینمون وجود نداشت. فقط یه چیزی ما ر‌و به سمت هم میکشید. شده بودیم مثل دو قطب  آهن ربا! تفاوت هایی با هم داشتیم..ولی جذب همدیگه میشدیم. من جذبش میشدم وقتی میخندید

من هیچوقت نتونستم اونجوری که دلم میخواد زندگی کنم؛ هیچوقت نتونستم حال خودمو خوب کنم... نتونستم با خودم رو راست باشم. می‌دونی اشتباهم کجا بود؟ اونجایی که وقتی فهمیدم دوسش دارم خودمو توو سکوت غرق کردم. نشستم توو اتاقم و خیره شدم به دیوار. من بلد نبودم بگم دوسِت دارم...هیچکس بهم یاد نداده بود! هیچکس باهام از عشق حرف نزده بود. گیج بودم؛ نمیدونستم چیکار کنم. با خودم گفتم نباید بفهمه نباید متوجه حسم بشه فکر میکردم اگه بفهمه بازیو باختم؛ ولی اشتباه میکردم. میدونی مهم نیست بفهمه یا نه وقتی دلت براش بتپه یعنی بازنده‌ای...