❤تقدیم به ❤سارا

❤تقدیم به ❤سارا

❤عـــــــشـــــــق ...تمدیدت میکند..حتی اگر تمام شده باشی❤
❤تقدیم به ❤سارا

❤تقدیم به ❤سارا

❤عـــــــشـــــــق ...تمدیدت میکند..حتی اگر تمام شده باشی❤


pouya bayati -shayad

عشقم کجایه دنیایی

چشمم بهونه میگیره

یادت مثه کموندارا دله منو هر شب نشونه میگیره

باور نمیکنم رفتی

یادت نشد فراموشم

خوابم نمیبره شاید صدای معصومت بپیچه تو گوشم

  عشقم کجایه دنیایی دنیا جهنمه محضه

بی تو چه باکم از مردن نفس فرو بردن عذابه هر لحظه

شاید دله تو هم تنگه شاید تو هم پر از دردی

شاید بازم میگم شاید یکی از این روزا قراره برگردی

  شب عاشورای حسینی این پست رو مینویسم

حس میکنم سارا... 

خیلی بدبخت شدم

انگار تموم فشار زندگی اومده روی من

انگار دنیام سیاهه

دلم هیچی نمیخواد

هیچی... 

میگن ادم یه سری لذت ها داره توی زندگی

مثل مسافرت.. .مثل سیگار... مثل دوستاش... که ازشون لذت میبره .

ولی من هیچ کدوم از اینا بهم چیزی نداده... سیگار کشیدم ارومم نکرد.. .رفتم بیرون اروم نشدم. میام خونه بیشتر توی فکرم. میخوام کتاب بخونم نمیتونم یساعت روی یدونه برگم تمرکز ندارم.منی که کتاب خونیم عالی ببوده چه دبیرستان چه دانشگاه چه بعد دانشگاه و کتاب های مختلف. میخوام غذا بخورم نصفه ول میکنم چون یاد چیزای میافتم اشتهام کور میشه. با  یدونه دوستم پسر داییم یا داداشم میرم بیرون چیزی عوض نمیشه .چیکار کنم که تورو از یادم ببرم؟  یه راهی باید باشه. یه چیزی باید باشه....از نظر روحی کم آوردم... انسان توی یه مشکل میگن شکست میخوره خودشو دلداری میده و ایراد نداره دوباره سعی میکنم... ولی جریان من اینه حس میکنم توی ادامه زندگیم شکست خوردم .من چرا باید حس بدبختی و بیچارگی بکنم ؟؟؟حس میکنم توی این روزا بمیرم. منظورم خودکشی نیس. منظورم اینه هست ادم از زندگی سیره... منتظر مرگه فقط... منم حسم اینجوره. کاش یه چیزی بود علمی میومد تمام خاطراتم رو با تو پاک میکرد. اونموقع بود میتونستم ادامه بدم.

Jahan Hess mikonm

حس میکنم دیگه دوسم نداری

حس میکنم زیادیه وجودم

چرا به این زودی ازم بریدی

من که گل ِ سر سبدِ تو بودم

حس میکنم توو این روزا نمیخوای

یه لحظه هم حتی منو ببینی

کاش میدونستم عشق ِ دیروز ِ من

فردا که شد تو با کی همنشینی

دوسم نداری میدونم دوسم نداری

اما توو چشمات میخونم که بیقراری

خدا کنه که برگردی تو پیشم

بدونِ تو من دیوونه میشم

شد یک روز. تحمل ندارم. گفتم اینجا خودمو خالی کنم. سارا یادمه بهم گفتی به شوخی که وابستت میکنم بعد تنهات میزارم. ندوسنتم جدی داری میگی .یادمه روزی گفتی بزار با کسی باشی که باهاش ارامش داری. من با تو ارامش داشتم پس چرا اینجوری شد؟  این دفعه گفتی فرق داره با دفعه های قبل. خودمم حسش کردم که فرق داره. من خیلی غرورمو جلوت خرد کردم. اگه مث روزای اول باهات برخورد میکردم اینجوری نمیشد.اینقد بهت تکیه کرده بودم که شونه خالی کردی یدفعه و من شوکه م الان. هه لامصب نمیخوام فکر کنم دیگه میخام بخابم فقط ولی نمیتونم نیم ساعت به پنج صبحه خاب ندارم. خوراک ندارم .توام میدونم راحت میخابی .کاش این حس تورو داشتم کاش. حسرتتو میخورم کاش مثل تو بودم .