❤تقدیم به ❤سارا

❤تقدیم به ❤سارا

❤عـــــــشـــــــق ...تمدیدت میکند..حتی اگر تمام شده باشی❤
❤تقدیم به ❤سارا

❤تقدیم به ❤سارا

❤عـــــــشـــــــق ...تمدیدت میکند..حتی اگر تمام شده باشی❤

تاریخ شمار: 7 مرداد 98.

یه شب تخمی یه شب داغون.تا این موقع تحمل کردم...بعضی وقتا به خودم میگم این منم؟؟؟ که دارم تحمل میکنم...حرف هایی رو ک زدی و یادم میارم.اونوقته ک میگم نه...نه ....غرورم خیلی خرد شده...دیگه کافیه...میتونم زنگ بزنم میتونم پیام بزنم.ولی ایندفعه اگه قراره برگردی خودت برمیگردی.شاید دفعه ای در کار نباشه...این شرورهارم توی مغزت نریز که بخاطر خودمه...

زوده هرچی که بین ما بوده

جاشو بده به جدایی

که یه جاده مه آلوده

  سخته بارون بیاد و نباشی

پیش کسی که یه عمره وسط خاطره هاشی

  عاشق نشدم که ساده بگذرم ازت

بد کردی ولی بدیت دل منو نزد

  عاشق نشدم که حس کنم ندارمت

من دست کسی تورو نمیسپارمت


بعد چهار پنج روز ک آف بودم اومدم اینو دیدم.من تنها نمیمونم؟ خدا بکه هه تنها بمونم تا هسم.دعام ک میگی بکن... دعا میکنم اینقد دلت تنگ شه که حال و روز منو بفهمی. دعا میکنم همیشه و در همه حال بهم فکر کنی تا حال منو بفهمی. یه آسمون یه زمین داشتم اونم تو بودی.خیلی داغونم خیلی خسته م...هیچی واسم نمونده.دنیا رو سرم خراب شده.ولی بزار سرم بیاد.بزار بخورم.حقمه...حق حماقتمه...چه میدونستم وابسته کسی میشم که غرورم و له و لورده میکنه...چه میدونستم خدایا.گناه من چی بود؟ خطای من چی بود؟ اینقد ترس از دست دادنشو داشتم که با خودم میگفتم هیچ خطایی نکنم که ازم دلخور شه اینکارو نکنم بدش میاد اونکارو نکنم اذیت شه....با خودم میگم اینهمه اذیت شدی ارزششو داشت؟ اگه به روز اول برگردم باز همین اشتباه و میکنم...بهترین روزای زندگیم با تو بود...بدترینشم با تو گذشت.دو روی سکه رو باید دید.همونجوری ک گفتی خوب منو زخمی کردی.

وبلاگمون هم تغیر کرده...بلاگ اسکای نوشته کدهای آهنگ و قالب مخربه...چی مخرب نیس که این باشه...بگذریم...یه بازنده یه بی عرضه ک وقتی میخابه عطری که بوی تنشو میده میزنه تا آروم بگیره...یه قرار مداری گذاشتیم... وقتی اون به قولی ک داده عمل نمیکنه من چرا عمل کنم؟ من که فردین نیستم...از این به بعدم هر چی دلم بخاد مینویسم.هرچی.عقده ای شدم دی...یکار ازت خاستم من من میکنی و به تته پته میوفتی.بعد موضوع من پیش میاد اینقد با قاطع حرف میزنی که انگار همه تقصیرا گردن منه...خودت مقصری...بیچارم کردی.خاستم یه متن بنویسم که این وبلاگ هیچوقت به روزرسانی نمیشه...ولی چرا بنویسم؟ بهترین و بدترین روزهای زندگیم توی این خراب شدس که نوشتم.کم آوردم.بازنده اصلی این داستان بنده نوکر بوده.آدم مگه چنبار تو این زندگی لجن شکست بخوره.دیگه چیزی ازم نمونده.که بهم میگی پاشو ادامه بده...این فکر مسخره رو از سرت بیرون کن که بخاطر خودمه و به صلاح خودمه...واسه راحتی خودت بود.اینا همش بهانس.تو که یه بهانه ازم میگرفتی میکوبیدی رو سرم و شواله ده پام کنیت...چرا عرا عاو قندره تن و تان نیکی.هه مقابل مه قوی هستی و دمت واز کیت...خو زانی مه هوچ وت نیوشم.زانی هر کاره بکی هوچ وت نیوشم...حتی میریزم تو خودم ولی چشته وت نیوشم.سو استفاده دم دکردی.ریدم تو این زندگی که واسه من درست شد.

پست بعدی اعصاب خردی بعدی.

همیشه قرار نیس حالم بد باشه بیام یه متن بنویسم... از اون شباس که حالم خوبه... دارم برمیگردم. دلتنگتم... ولی دو روز از بهترین روزای زندگیم بود. مرسی سارگل.. ارتباط چشمی.

REZA BAHRAM:Shabhay baad az to

 لعنت، به شبهای بعد از تو

به دردی که ماند از تو

به دادم نمیرسی

رفتی اواره شد خانه

ماندم غریبانه

لعنت به بی کسی

قلب من این چنین اسان نمی لرزید

عشقت اما به غم هایش نمی ارزید

دنیا را بردی همراهت به نابودی

دنیا غم شد مگر تو چند نفر بودی

من همانم که دل از دنیا بریدم

با غمت اتش به باران می کشیدم

هر چه خواستی خواستم عشقی ندیدم

خاطراتم چرا یادت نمانده

غصه ها من را به پایانم رسانده

بی وفا مهر و وفا یادت نمانده

قلب من این چنین اسان نمی لرزید

عشقت اما به غم هایش نمی ارزید

دنیا را بردی همراهت به نابودی

دنیا غم شد مگر تو چند نفر بودی